قسط ششم


مترجمین: دکتر احمد علی و شمس شیروانی

گوینده: شمس شیروانی

هموطنان عزیزم، از شما به“من کی بات” استقبال می‌کنم. قسط امروز با مردم جوانسالِ ملتِ جوان، اشتیاق‌شان، میهن دوستی و حسِّ بی‌غرض که دربرگیرندۀ آنها است آغاز می‌شود. طوریکه می‌دانید، چهارمین یکشنبه ماه نوامبرهرسال بعنوان روز سپه دانشجوی ملّی موسوم به‌ان‌سی‌سی، برگذار می‌شود. معمولاً نسل جوانِ ما روزِ دوستی را حتماً یاد می‌دارد. امّا افراد زیادی هستند که روز سپه دانشجوی ملّی را بطور مساوی گرامی می‌دارند. بنابراین بیائید امروز راجع به‌ ان‌سی‌سی‌ حرف بزنیم. خودِ من نیز فرصتِ تجدیدِ خاطراتِ چند را بدست می‌آورم. به‌مناسبتِ آغاز روز ان‌سی‌سی من بهترین تمنیات را به‌تمام کادر سابق و فعلی ان‌سی‌سی تقدیم می‌کنم. نظر به‌اینکه من نیز زمانی پرسونل سپه دانشجوی ملّی بودم اما خودم را حتی امروز یکی از اعضای آن تلقّی می‌کنم. همۀ ما می‌دانیم که سپه دانشجوی ملّی یکی از بزرگترین سازمانهای اونیفورم جهان می باشد.

آن یک سازمانِ خدمات سه‌گانه مشتمل بر ارتش، نیروی دریایی و نیروی هوائی می‌باشد. یعنی ان‌سی‌سی سازمانی است که خصوصیات رهبری، میهن دوستی، انضباطِ خدماتِ بی‌غرض و کارِ پُرمشقت بعنوان یک قسمت جدا ناپذیر ماهیت یک شخص منفرد را می‌پروراند که یک سفر هیجان برانگیز است که در عادات یک نفر اشباع می‌شود. و بخاطر مباحثۀ بیشتری درقبال این سفر بیائید با چند تن از مردم جوانسال تماس گیریم که خود را در سازمان سپه دانشجوی ملّی بثبت رسانیده‌اند. بیائید با آنها حرف بزنیم.

نخست وزیر: دوستان چطورید؟

ترنّم خان: جَی هند، جنابِ محترم نخست وزیر.

نخست وزیر: جَی هند.

ترنّم خان: جنابِ عالی اینجانب ترنّم خان افسرکهتر نووارد هستم.

نخست وزیر: ترنّم، اهلِ کجایی؟

ترنّم خان: جناب از دهلی تعلّق هستم.

نخست وزیر: خیلی خوب. پس از چند سال در ان‌سی‌سی می‌باشید. خاطراتِ شما چطور بوده؟

ترنّم خان: جنابِ من در سال 2017 در ان‌سی‌سی ثبت‌نام شده گرفته بودم؛ و این سه سال بهترین سالها در زندگیِ من بوده‌اند.

نخست وزیر: بسیار عالی… از شنیدنِ آن خوشحالم. 

ترنّم خان: جناب می‌خواهم بهترین خاطراتِ خود دورانِ اُردوگاه ایک بهارت سریشتا بهارت یعنی “هندِ واحد، هندِ برتر” را با شما به‌اطلاع‌تان برسانم. این اُردوگاه در ماه اوت برگذار شده بود و کودکان از منطقۀ شمال شرق کشور نیز درآن شرکت جسته بودند. ما تا ده روز با آن کادر سپه همراه بودیم. ما از طرزِ زندگی‌شان اصل واساس را آموختیم. از زبان‌شان معرّفی شدیم. از رسوم وفرهنگ ‌شان آشنایی زیادی بدست آوردیم. مثلاً وائیزومی، یعنی هالو، چطوری. همچنین دوران گردهم‌آئی فرهنگی شبانه آنها به‌ما رقصِ خود را یاد دادند که تِهرا گفته می‌شود. آنها به‌من پوشیدنِ لباس مِخلا یاد دادند. باور کنید گروۀ دهلیِ ما بسیار زیبا نظر می‌آمد و حتّی دوستانِ ما از ناگالند. ما آنها را نیز به‌گردش دهلی بُردیم، آنها را به‌یادبودِ جنگِ ملّی و دروازۀ هند برای بازدید بردیم. و آنجا آنها را با غذای چات و نیز بیلپوری پذیرایی کردیم. امّا آن برای آنها کمی تُند و فلفلی بوده. آنها ما را مطلع ساختند که عموماً میل دارند که سوپ را همراه با سبزیجاتِ آبجوش شده بخورند. و بنابراین آن را زیاد دوست نداشتند. امّا جدا از آن ما با آنها عکس‌برداری کردیم و خاطرات زیادی با آنها به‌اشتراک گذاشتیم.

نخست وزیر: آیا هنوز هم با آنها در تماس هستید؟

ترنّم خان: بله جناب. ما هنوز هم با یکدیگر در تمامس می‌باشیم.

نخست وزیر: به به بسیار عالی.

ترنّم خان: بله جناب.

نخست وزیر: چه کسی آنجا همراه شما است؟

ترنّم خان: جَی هند جناب.

نخست وزیر: جَی هند

هاری جی‌وی: اینجانب جوخه ارشد سری هاری جی وی می‌باشم و با شهر بانگالور ایالتِ کرناتکا تعلّق دارم.

نخست وزیر: و کجا درس می‌خوانید؟

هاری جی‌وی: در دانشکدۀ کریشجایانتی در بانگالور جناب.

نخست وزیر: خیلی خوب در بنگالور؟.

هاری جی‌وی: بله جناب.

نخست وزیر: پس بگو به‌من.

هاری جی‌وی: بله جناب، من از برنامه مبادلات جوانانِ سینگاپور فقط دیروز برگشتم.

نخست وزیر: بسیار عالی.

هاری جی‌وی: بله قربان.

نخست وزیر: از سنگاپور چه خاطراتی و تجربیاتی دارید؟

هاری جی‌وی: آنجا شش کشور گردهم آمده بودند که بریتانیا، ایالات متحدۀ آمریکا، سینگاپور، برونی، هنگ کنگ و نپال تشکیل دهندۀ آن بودند. آنجا ما درسهایی از تمرینات تهاجم و ارتشِ بین‌المللی را آموختیم. کارکردگی ما در آنجا بی‌سابقه بوده است. دراین محل ما از ورزش‌های آبی و فعالیت‌های ماجراجوئی آموختیم. جناب، تیمِ هندی برندۀ تورنامنتِ فوتبال آبی شده بود. و در بخشِ فرهنگی ما بعنوان بهترین عرضه‌کننده شناخته شدیم. جناب آنها از تمرینات ما بسیار ستودند.

نخست وزیر: هاری شما آنجا چند نفر بودید؟

هاری جی‌وی: جناب ما 20 نفر بودیم، ده‌تا دختر او ده پسر بودیم.

نخست وزیر: خیلی خوب. آیا آنها از ایالت‌های مختلفِ هند بودند؟

هاری جی‌وی: بله جناب.

نخست وزیر: بسیار خوب. دوستانِ شما از شنیدنِ تجربیات‌تان مشتاق باشند. خیلی خوشم آمده. چه کسی دیگر آنجا است؟

وینول کیسو: جَی هند جناب

نخست وزیر: جَی هند.

وینول کیسو: اینجانب سپه ارشد وینول کیسو از ایالت ناگالند منطقۀ شمال شرق هند می باشم جناب.

نخست وزیر: وینول خوب. از خاطراتِ خود حرف بزنید.

وینول کیسو: جناب من محصل لیسانس رشتۀ تاریخ از دانشکدۀ سنت جوزف از جاکهاما (منطقۀ خودمختار) می‌باشم. من درسال 2017 به‌ان‌سی‌سی پیوستم. آن بزرگترین و عالی‌ترین تصمیم در زندگی‌ام می‌باشد جناب.

نخست وزیر: شما همراه با ان‌سی‌سی فرصت مسافرت به‌کدام جاها را بدست آوردید؟

وینول کیسو: جناب، ان‌سی‌سی چیزهای زیادی را به‌من آموخته است و فرصت‌هایی بمن داده است. میخواهم یکی ازخاطرات خود را به‌میان بگذارم. امسال در ماه ژوئیه من به‌اُردوگاه پیوستم. آن یک اُردوگاه مشترک آموزشی سالانه بوده که در دانشکده سازولیِ کوهیما برگذار گردید. 400 دانشجو در این اُردوگاه شرکت جستند.

نخست وزیر: پس تمام دوستانِ شما در ناگالند مشتاق باشند بدانند که شما از چه اماکن در هند بازدید و مشاهده کردید. آیا تمام خاطرات را با آنها به‌اشتراک می‌گذارید؟

وینول کیسو: بله جناب.

نخست وزیر: چه کسِ دیگر آنجا همراه شما است؟

اکهیل: جَی هند جناب، اینجانب افسر دونپایه بنام اکهیل هستم.

نخست وزیر: خوب اکهیل، بگوئید.

اکهیل: من از روهتاک ایالتِ هاریانا تعلّق دارم جناب.

نخست وزیر: خیلی خوب.

اکهیل: من دانشجوی لیسانس افتخاری در رشتۀ فیزیک دانشکدۀ دیال سینگ از دانشگاه دهلی هستم.

نخست وزیر: خیلی خوب.

اکهیل: آن منو یک شهروند پُرمسئولیت ساخته است جناب. من تمرینات و اونیفورم سپه ان‌سی‌سی دوست را دارم.

نخست وزیر: فرصت شرکت جستن در چند اُردوگاه داشتید؟ و برای بازدید از چه اماکن فرصت بدست آوردید؟

اکهیل: جنابِ من در 3 اُردوگاه شرکت جستم. من اخیراً درقسمت اُردوگاه فرعی آکادمی ارتشِ هند مقیم دهرادون بودم.

نخست وزیر: این اُردوگاه برای چه مدّتی بود؟

اکهیل: جناب آن اُردوگاه 13 روزه بود.

نخست وزیر: عالی.

اکهیل: جناب، آنجا من از نزدیک مشاهده نمودم که افسران بچه نحوی به‌ارتشِ هند مشمول می‌شوند… و بعد از آن عزم راسخ من برای بودنِ جزء افسری در ارتشِ هند مصمّم‌تر و قاطع‌تر گردید.

نخست وزیر: عالی.

اکهیل: و جناب، من نیز در رژه روز جمهوری شرکت جستم و آن یک موردِ افتخارِ عظیمی برای بنده و خانوادۀ من بوده است.

نخست وزیر: مرحبا…

اکهیل: مادرِ من از من خوشحال‌تر بوده جناب. هنگامیکه ما در ساعت دو صبح برای تمرین در خیابان راجپات بیدار می‌شدیم، اشتیاق در ما قابل دیدنی بود! مردم از بقیه گروه نیز از ما بسیار زیاد تشویق می‌کردند. و هنگام رژه در راجپات ما احساس هیجان و افتخار شدید می‌کردیم!

نخست وزیر: خیلی خوب. پس من فرصتی برای حرف زدن با تمام چهار تنِ شما و آن هم در روز سپه دانشجوی ملّی بدست آوردم. آن یک موردِ خوشحالی برایم است چونکه من نیز بخت خوبی برای بودن پرسونل سپه دانشجوی ملّی در مدرسۀ روستائی خود بعنوان کودکی داشتم. و به‌همین خاطر است می‌دانم که این انضباط واین اونیفورم سطح اعتماد را ترفیع می‌بخشد. ومن تجربه‌ کردن تمام این چیزها بعنوان کادر سپه دانشجوی ملّی دوران کودکی خود را خوشبخت می‌دانم.

وینول: جناب نخست وزیر. من نیز یک سوالی دارم.

نخست وزیر: بله حتماً. بگوئید!

وینول کیسو: ازاینکه شما نیز قسمتی از ان‌سی‌سی بودید.

نخست وزیر: بله، وینول کیسو.

وینول کیسو: آیا مجازات نیز شدید؟

نخست وزیر: (با خندیدن)، یعنی شما‌ها مجازات می‌شوید؟

وینول کیسو: بله قربان

نخست وزیر: نخیر! آن هیچ وقت با من اتفاقی نه افتاد چونکه من به یک طرزی تحت نظم و ترتیب قرار گرفته شده بودم! اما بله یک بار سوی تفاهمی بروز کرده بود. هنگامیکه ما در یک اردوگاه بودیم من بالای یک درخت رفتم. در وهله اول طوری نمایان شد که شاید من قانونی را نقض کرده باشم اما بعداً هرکس درک نمود که گنجشکی در تارِ بادبادک گیر افتاده بود. بنابراین من بخاطر حفظ جانش بالای درخت رفتم. بنابراین در وهله نخست گمان می‌رفت که اقدام انضباطی علیه من تعلق خواهد گرفت اما بعداً تعریف زیادی از من بعمل آمد. بنابرین من یک نوع خاطره جداگانه‌ای را مشاهده کردم!

ترنّم خان: جناب از دانستن آن بسیار خوشحالیم.

نخست وزیر: تشکر

ترنّم خان: اینجانب ترنم می‌باشم

نخست وزیر: بله ترنم، ... بگو بمن... 

ترنّم خان: اگر اجازه دهید جناب، می‌خواهم از شما سوال کنم؟

نخست وزیر: بله لطفاً بگوئید.

ترنّم خان: جناب، شما در پیامهای خود بما گفتید که هر شهروند هندی باید در ظرف سه سال از ۱۵ مکان و محل دیدن کند. آیا می‌خواهید بما بگوئید از چه جاها باید بازدید کنیم؟ و چه جایی بوده که شما را از همه بیشتر خوشحال ساخت؟

نخست وزیر: خیلی خوب، من همیشه به‌هیمالیاها خیلی علاقه داشتم.

ترنّم خان: بله

نخست وزیر:اما بازهم از مردم هند التماس خواهم کرد که اگر طبیعت، جنگلات غلیظ و آبشارها را دوست دارید، واگر میل دارید، یک محیط یگان را مشاهده کنید پس باید به شمال شرق کشور مسافرت کنید.

ترنّم خان: بله جناب

نخست وزیر: من همیشه آن را با همان علتی ذکر می‌کنم وامیدوارم که گردشگری نیز در شمال شرق ترفیع خواهد یافت؛ اقتصاد نیز بحد زیادی از آن سود خواهد برد و رویای هند واحد! هند برتر! نیز تحکیم خواهد یافت

ترنّم خان: بله جناب

نخست وزیر: اما اماکن زیاد دیگری در سرتاسر هند وجود دارند که باید از آنها دیدن کرد و آنها را مورد مطالعه قرارداد و اخذ نمود. 

هاری جی وی: جناب نخست وزیر اینجانب شری هاری هستم!

نخست وزیر: بله هاری لطفاً بگوئید بمن

هاری جی وی: می‌خواهم از شما بدانم که در صورتیکه یک سیاستمدار نمی بودید پس چه بودید؟

نخست وزیر: خوب این یک سوال بسیار مشکل است چونکه هرکودک در زندگی دچار مراحل متعددی می‌شود. بعضی اوقات می‌خواهد این شود و در مواقع دیگری می‌خواهد چیز دیگری باشد. اما حقیقت دارد که من هیچ وقت آرزومند وارد شدن سیاست نبودم؛ هیچ وقت بفکر آن نبودم. اما اینکه اینک به اینجا رسیدم مرتباً بفکر می‌باشم که چطور می‌توانم برای رفاه و خوشحالی کشور با تمام صداقت خود کار کنم و بنابرین فکر اینکه " اگر اینجا نبودم پس کجا می‌بودم" هیچ وقت در ذهنم نپرورید. اما حالا که اینجا هستم من ‌باید بطور کامل زندگی کنم و من باید با صدق قلب بطور خسته نا پذیر برای کشور شبانه روزه کار کنم. واینک خود را فقط برای این مقصد و قف کردم.

اکهیل: نخست وزیر

نخست وزیر: بله.

اکهیل: اگر شما درطول روز به آن قدر مشغول می‌مانید، پس من مشتاق ام بدانم که آیا فرصتی را برای تماشای تلویزیون، فیلمها و یا خواندن کتابها بدست می‌آورید؟

نخست وزیر: معمولاً من همیشه علاقمند به خواندن کتابها بودم چونکه آن یک فعالیت زمان بندی نمی باشد. من هیچ وقت علاقه‌ای به‌تماشای فیلمها نداشتم، و نه با همان قصد تلویزیون را تماشا نمی کنم. بسیار اندکی از آن تماشا می‌کنم. قبلاً کانال دیسکوری را از لحاظ کنجکاوی تماشا می‌کردم. من بیشتر کتاب‌ها می‌خواندم. اما این روز بعلت گوگل نمی توانم کتاب بخونم، عادتِ خواندن روبه‌کاهش نهاده، چونکه اگر احتیاج به عطفی دارید پس بلا فاصله به راه میانه می‌پردازید. بنابرین مانند هرکس، عادات بخصوص من نیز خراب شده است. خیلی خوب دوستان با گفتگو از شما خیلی خوشم آمد و از طریق شماها آرزومند بهترین تمنیات را به تمام کادرهای سپه دانشجوی ملیِ ان‌سی‌سی ابلاغ می‌دارم. بسیار تشکردوستان.

تمام کادر ان سی سی با یک صدا: تشکر جناب، خیلی ممنونیم. جَی هند، جناب.

نخست وزیر: جَی هند.




هم وطنان عزیزم! ما نباید هیچ وقت فراموش کنیم که روز پرچم نیروهای مسلح در۷ ماه دسامبر جشن گرفته می‌شود. آن روزی است که ما از سربازان شجاع خود برای شجاعت شان و ایثار گری شان تجلیل می‌نمائیم و نیز سهمی بگذاریم. فقط یک احساس احترام کفاف نمی کند. شرکت نیز بسیار ضروری است وهریک شهروند باید در۷ دسامبر بجلو آید و پرچم نیروهای مسلح را درآن روز حمل کند و هرشخص باید سهمی نیز بگذارد. بیائید بمناسبت آن سپاسگذاری خود را برای شجاعت تسخیر ناپذیر، دلاوری و روحیه تعهد نیروهای مسلح ابراز بداریم و سربازان شجاع را بخاطر بداریم. 

هم میهنان محترم، تا بحال شماها از جنبش هند سالم آشنا شده باشید. مدیریت امتحانات دبیرستانی یک ابتکار قابل ستایشی را با معرفی نمودن مفهوم " هفته هند سالم" انجام داده است. مدارس می‌توانند درظرف ماه دسامبر هر زمانی "هفته سالم" را برگزار کنند. انواع واقسام رویدادها وجود دارند که می‌توان در آن مورد درقبال سلامتی برگزار کنند. آنها شامل رقابت‌جویی‌ها در رشتۀ مقاله نویسی، معما، نقاشی، ورزشهای سنتی و محلی، یوگا، رقص، و رزش و بازیها می‌باشند. 

دانشجویان وحتی آموزگاران و والدین آنها نیز می‌توانند در رویدادهای هفته "هند سالم" شرکت جویند. اما نباید فراموش کرد که هند سالم فقط به معنی تمرین ذهن و یا ترسیم طرح‌های سلامتی بر روی کاغذ و یافقط مطالعه از آپ‌های سلامتی بر لاب تاپ یا کامپیوتر و یا تلفن‌همراه نمی باشد. نه، اصلاً زحمت بکشید. عادات غذایی باید تغییر یابد. عادتِ اتخاذِ حد اکثر فعالیت باید تلقین شود. 




من از هیئت‌های مدارس و هیئتِ مدیره همۀ ایالتهای کشور درخواست می‌کنم که هفتۀ هند سالم باید در ماه دسامبر در هرمدرسۀ کشور برگذار بشود. این عادت، سلامتی را در زندگانی روزمرّۀ ما بوجود خواهد آورد. در جنبش هندِ سالم، برنامه‌هایی برای درجه‌بندی مدارس براساس سلامتی ترتیب داده شده‌اند. مدرسه‌هایی که این درجه‌بندی را بدست می‌آورند همچنین قادر به‌استفاده از آرم و پرچم هندِ سالم خواهند بود. مدارس می‌توانند با مراجعه به وب‌سایت هند سالم، خود را بعنوان سالم اعلام نمایند. درجه‌بندی‌های ستارۀ سوم و ستارۀ پنجم نیز اعطا خواهد شد. من درخواست می‌کنم که همۀ مدارس در سیستم درجه‌بندی هندِ سالم ثبت‌نام نمایند و هندِ سالم باید یک جزو ناگسستنئ روحیه ما بشود تا اینکه این بصورت یک جنبش همگانی درآید و بیداری را بوجود آورد که ما حتماً باید برای آن بکوشیم.

هم‌‌میهنان عزیز! کشورِ ما خیلی بزرگ و پُر از تنوع و گوناگونی می‌باشد. این تا اندازه‌ای قدیم می‌باشد که بسیاری از چیزها از ذهنِ ما ازبین می‌روند و این یک امر خیلی طبیعی است. من می‌خواهم که بعضی از چیزها را با شما درمیان بگذارم. من چند روز قبل کُمنتی را بر‌ پُرتالِ MyGov مشاهده کردم. آقای رامش شارما از ناگاؤن از آسام این اظهار نظر را ثبت نموده بود. او می‌نویسد که فستیوالی بر کرانۀ رود برهمپوترا برگذار می‌شود. این بعنوان پُشکرِ برهمپوترا معروف است. این فستیوال درمیان تاریخ چهارم و شانزدهم نوامبر برگذار شد و مردم از همۀ گوشه و کنارِ کشور برای شرکت در این پشکرِ برهمپوترا جمع شده بودند. آیا شما نیز با شنیدن آن متعجّب نخواهید شد؟ ببینید، این فستیوال تا اندازه‌ای مهم است و نیاکانِ ما این را بطوری ترتیب داده‌اند که شما نیز با شنیدن جزئیات کامل آن متعجّب‌تر خواهید شد. اما متاسفانه تا اندازه‌ای که از آن باید تشهیر بشود، و تا اندازه‌ای که این اطلاع باید در هرگوشه و کنارِ کشور ابلاغ بشود، این کار انجام نداده شده است. و این هم یک حقیقت است که این رویداد، مظهرِ تصوّر “یک کشور یک پیام” می‌باشد. و اینکه ما همه باهم متحد هستیم. آن ما را سرشار از این احساس می‌نماید و ما را تقویت می‌بخشد.

اوّل از همه به‌من اجازه بدهید که از آقای رامش کومار برای درمیان گذاشتن این اندیشه‌هایش با تمام کشور ازطریق فورم “من کی بات” یعنی سخنِ دل امتنان و تشکّر نمایم. شما نیز از این حقیقت امر دُچار نگرانی خواهید شد که از این چنین رویدادِ مهم بطور مناسب تشهیر نشده و دربارۀ آن بطور شایسته بحث و مباحثه نشده است. من می‌توانم با شما اظهار همدردی نمایم.

بسیاری از مردم در کشور راجع به‌آن اطلاعی ندارند. خوب، اگر کسی این را بعنوان “فستیوال رود بین‌المللی مونیکر” تذکر می‌داد و بعضی از اِغراق را برای تذکّر از آن بکار می‌برد این در آن صورت ممکن بود منجر به‌یک کمی بحث و مباحثات راجع به‌این موضوع در سراسر کشور می‌شد.

هم‌میهنان عزیز، آیا شما هیچ وقت کلماتِ پوشکرم، پوشکرآلو و پوشکراها را شنیده‌اید؟ آیا شما دربارۀ اینها می‌دانید؟ اجازه بدهید به‌شما در این مورد بگویم. این نام‌های متعددی می‌باشند که ازآن فستیوال‌های ترتیب داده شده بر 12 رودخانه مختلف در سراسر کشور شهرت دارند. یک رود در هرسال و معنی‌اش این است که این در آن رودِ مخصوص مجدداً پس از 12 سال برگذار خواهد شد و این فستیوال هرسال در کنارِ 12 رود مختلفِ گسترده در سراسر کشور برگذار می‌شود وبه 12 روز طول می‌کشد. مانند فستیوال کومبه، این فستیوال نیز از تصوّر اتحادِ ملّی تشویق می‌نماید و بازتاب فلسفۀ “هند واحد، هندِ برتر” می‌باشد. پوشکر فستیوالی است که در آن عظمت بزرگی رود، شکوه و جلال رود و اهمیتِ رودخانه در زندگانی ما طبعاً مطرح می‌شود.

نیاکانِ ما به‌طبیعت، محیط زیست، آب، زمین و جنگل‌ها تاکید فراوان نموده‌اند.

آنها اهمیتِ رودها را می‌دانستند و سعی نمودند یک فکر مثبت را نسبت به‌رودها درجامعه بوجود آورند. آنها بطور مداوم سعی نمودند رود را با جریان فرهنگی، موجِ آئین ورسوم و با جامعه، هماهنگ بسازند. و یک چیز جالب این است که این نه تنها جامعه را نزدیکتر به ‌رودها نموده بلکه مردم را نیز نزدیکِ یکدیگر آورد. فستیوال پوشکرم در سال گذشته برکرانۀ رودِ تامیرابارانی در تامیل‌نادو صورت گرفته بود. این امسال بر کرانۀ رودِ برهمپوترا برگذار شد. این در سال آینده در تلنگانۀ آندراپرادش ودرکارناتکا بر کرانۀ رودِ تونگابدرا برگذار خواهد شد.

اینطور، شما می‌توانید به‌همۀ این12محل بعنوان یک حلقۀ سیّاح مسافرت نمائید. در اینجا من می‌خواهم از صمیمیت ومیزبانی مردمِ آسام قدردانی نمایم که بعنوان میزبانان‌عالی برای همۀ زایرین سراسر کشور فعالیت نمودند. سازماندهندگان این فستیوال نیز به‌نظافت توجّه ویژه‌ای نمودند. آنها مناطقِ آزاد از پلاستیک را تضمین نمودند. مستراح‌های جوّی نیز در جاهای متعدد فراهم نموده شدند. من توقع دارم که این فستیوال قدیم که در ایجاد یک فکر مثبت نسبت به‌رودها درمیانِ ما کمک نموده، بطور مداوم نسل‌های آینده را نیز نزدیکتر به‌رودها خواهد آورد. طبیعت، محیط زیست، آب و این همۀ چیزها نه تنها باید قسمتی از سیاحت ما بلکه قسمتی از زندگانی ما نیز باشند.

هم‌میهنان‌عزیزِمن، شویتای جوانسال از مادّیاپرادش بر آپِ "نمو" نوشته است و او می‌گوید، جنابِ عالی من محصل کلاس نهم هستم و هنوز یک سال باقیمانده است تا در امتحاناتِ دبیرستان شرکت نمایم. امّا من معمولاً بطورمرتب گفتگوهای شما را با دانش‌آموزان و مبارزین امتحانات گوش می‌دهم. به‌همین دلیل است که من به ‌شما می‌نویسم که شما تاکنون تاریخ مشخص را برای گفتگوی آینده راجع به‌امتحانات درمیان نگذاشته‌اید. لطفاً این را هرچه زودتر مشخص نمایید. اگر امکان باشد لطفاً آن را در ماه ژانویه برنامه ریزی کنید.

دوستان عزیز، این فی‌الواقع چیزی است که من راجع به‌برنامۀ “من کی بات” دوست دارم. محبت و احساس خویشاوندی که با آن دوستان جوانسالِ ما به‌من شکایت می‌کنند، به‌ من دستور می‌دهند یا توصیه می‌نمایند، من فی‌الواقع از آن خوشحال می‌شوم. شویتاجی شما این موضوع را بوقت مناسب ارایه نموده‌اید. وقتِ امتحانات نزدیک شده، بنابراین مانند هر امتحان دیگری ما لزومی دارد راجع به‌امتحانات بحث و بررسی نماییم. و شما درست می‌گویید که این برنامه لزومی دارد یک کمی زودتر ترتیب داده بشود.

بعد از آخرین گفتگوی من راجع به‌امتحانات، بسیاری از مردم به‌ من نامه نوشته توصیه نمودند که این را موثرتر نماییم. بعضی از آنها حتی شکایت نمودند که این خیلی نزدیک از تاریخ امتحانات انجام داده شده. و شویتا درست می‌گوید که من باید این را در ماه ژانویه انجام بدهم. وزارت منابع توسعه انسانی و تیم MyGov بطور مشترک در این مورد کاری را انجام می‌دهند. این کوشش من خواهد بود که این گفتگو راجع به‌امتحانات را در آغاز و وسط ماه ژانویه انجام بدهم. دوستان دانش‌آموز در سراسر کشور دو فرصت را دارند. اوّل اینکه آنها بتوانند قسمتی از آن ازطریق دبیرستان‌های مربوطه‌شان بشوند. آنها بطور متناوب می‌توانند قسمتی از این برنامه بشوند که اینجا در دهلی انجام داده می‌شود. دانشجویانِ شرکت‌کننده در برنامۀ دهلی ازطریق وب‌سایتMyGov منتخب خواهند شد. دوستان عزیز، ما بایستی بطور همگانی بیم و ترسی از امتحانات را ازبین ببریم. من می خواهم تمام دوستان جوانسالۀ خود را دوران امتحانات خوشحال ببینم و والدین شان آزاد از تمام فشارها باشند. همۀ ما باهم برنامۀ آینده راجع به‌ بحث و مباحثه درمورد ‌امتحانات را گرامی می داریم. من ‌همۀ شما برای ‌شرکت در آن بطور صمیمانه دعوت می‌کنم.

دوستان عزیز، در آخرین سلسلۀ برنامۀ من کی بات، ما دربارۀ قضاوت سال 2010 دادگاه عالی اله‌آباد راجع به‌ قضیۀ آیودیا گفتگو نموده بودیم. من باید به ‌شما تذکّر بدهم که ما چطور درآنوقت صلح و هماهنگی را نگهداشته بودیم. آن چه قبل از قضاوت دادگاه باشد یا پس از قضاوت باشد. این بار نیز هنگامیکه دیوان عالی قضاوتش را در تاریخ 9 نوامبر اعلام نمود، 1300 میلیون نفر از هندیان بارِ دیگر این امر را به اثبات رساندند که برایشان منافع ملّی بالاتر از هرچیز می‌باشد. ارزش‌های صلح، اتحاد و حُسنِ نیت در کشورِ ما بالاتر از هرچیز می‌باشند. هنگامیکه قضاوت راجع به‌ معبد رام اعلام شد، تمام کشور آن را با دست‌های بازپذیرفت. آنها این قضاوت را با آسانی و صلح پذیرفتند. درحال حاضر من ازطریق برنامۀ من کی بات می‌خواهم از آن تحسین و ستایش نمایم و به‌ هم میهنان من تبریک بگویم. من بخصوص از آنها برای صبر، مسکِ نفس و بالغ نظری که آنها از خود نشان دادند سپاسگزاری می‌نمایم. از یک طرف یک مبارزۀ قانونی طولانی سرانجام بپایان رسیده و از سوی دیگر احترام از هیئت منصفه در کشور روبه‌افزایش نهاده. این قضاوت بدرستی بعنوان یک سنگِ میل برای هیئت منصفه در کشورِ ما به اثبات رسیده است. کشور پس از این قضاوتِ تاریخیِ دیوان عالی به ‌مسیر جدید، با عزم راسخ و پُر از توقّعات و آرمان جدید گامزن شده است. من توقع و آرزو دارم که هندِ جدید این احساس را بالا خواهد برد. و در یک روحیۀ صلح، اتحاد و حسن نیت بجلو خواهد رفت. این خواهش همۀ ما است. 

هم میهنان عزیز من، تمدن، فرهنگ و زبانهای ما بجهان راجع به پیام اتحاد در تنوع، درس می‌دهند. 1300 میلیون نفر از هندیان به کشوری تعلق دارند که درباره آن گفته می‌شود که ذایقۀ آب پس از هرچند کیلومتر، و زبانها درهر چند میل تغییر می‌یابد. صدها زبان درکشور ما از قرون متمادی پرورش یافته اند. 

درعین حال، ما نیز دربارۀ نابودی احتمالی این زبانها و لهجه‌ها نگران هستیم. اخیراً من داستانی را از دارچولا در اوتراکاند خواندم. آن برای من خیلی راحت بخش بود. من پس از خواندن این داستان دانستم که چطور مردم برای توسعۀ زبانهای شان بجلو می‌آیند. من به یک طرز نوآوری به این داستان از دارچولا متوجه شدم. چون من هم درحین مسافرت درآنجا اقامت نمودم، آن ازیک طرف نپال و به طرف دیگر کالی گنگا را دارد. بنابرین این طبیعی است که من به این داستان از دارچولا متوجه شدم. بسیاری ازمردم جامعه رانگ وجود دارند که در دارچولا در پیتورا گره سکونت دارند. آنها باهم دیگر در زبان رانگلو صحبت می‌کنند. آنها ازاین بابت نگران هستند که تعداد مردم که به این زبان صحبت می‌کنند بسرعت روبه کاهش می‌نهد و آنها سپس دریک روز گردهم آمدند و تصمیم گرفتند زبان شان را حفظ نمایند و مردم متعلق به این جامعه بلافاصله به آنها پیوستند. شما با شنیدن آن متعجب خواهید شد که فقط معدود چند نفر دراین جامعه وجود دارند. تعداد شان تخمیناً درحدود ده هزار نفر می‌باشد. اما بمنظور حفظ زبان رانگلو هرکس بنوبۀ خود سهم بسزا داشته. چه یک مرد کهنسالِ ۸۴ سالۀ دیوان سینگ باشد وچه یک شخص جوانسال بنام وایشالی گربیال باشد. چه این یک پرفسور ویا یک تاجر باشد هرکس بطوریکه ممکن بود سهم بسزا داشته. دراین ماموریت رسانه‌های گروهی اجتماعی یک نقش مهمی را ایفا نمودند. بسیاری از گروه‌های واتس‌آپ تشکیل داده شدند. صدها نفر بوسیله این گروه‌ به این ماموریت پیوسته شدند. این زبان رسم‌الخط خود را ندارد. این فقط یک زبان متکلم می‌باشد. بنابرین مردم شروع به ثبت نمودن داستانها، اشعار و سرودهای محلی نمودند. آنها شروع به اصلاح زبان یکدیگر نمودند. بنابرین این طورواتس‌آپ بصورت یک‌ اتاق درس درآمد که درآنجا هرشخص یک دانش آموز ویک آموزگار بطورهمزمان بود. کوششی برای صحبت دراین زبان وجود دارد. برنامه‌های انواع متعدد ترتیب داده می‌شوند، مجله‌ها چاپ می‌شوند و موسسات اجتماعی نیز دراین کوشش کمک می‌نمایند. 

دوستان عزیز، یک چیزمهم قابل یادداشت این می‌باشد که سازمان ملل سالِ ۲۰۱۹ را بعنوان سال بین المللی زبانهای بومی اعلام نموده. معنی‌اش این می‌باشد که تلاشهایی برای حفظ زبانهایی که درحاشیه نابودی قرار دارند، انجام داده می‌شود. یک صد وپنجاه سال قبل پدر هندی مدرن، بارتندوهاریش چندرا نیز گفته بود که پیشرفت یک زبان یک سرچشمۀ پیشرفت همگان می‌باشد. همۀ پیشرفت بی معنی است اگر زبان مادریِ یک نفر نادیده گرفته بشود. آن به این معنی است که هیچ پیشرفت بدون آشنایی با زبان مادری امکان پذیر نیست. آنطور این ابتکارعملِ جامعه رانگ حتماً راهی را به سایر جهان نشان می‌دهد. اگر شما نیز ازاین داستان الهام گرفته باشید، درآن صورت از امروز شروع به استفاده از زبان خود یا لهجۀ خود نمائید. از جامعه و خانواده خود نیز برای انجام این کار تشویق نمائید. 

در اواخر قرن نوزدهم مهاکاوی یعنی شاعرعظیم سوبرامانیم بارتی نیز آن را به زبان تامیل سروده بود که:

முப்பது கோடி முகமுடை யாள். Mupppadu kODi mugam uDai yaaL

உயிர் மொய்ம்புற ஒன்றுடையாள்- uyir moim bura onDruDaiyaaL

இவள் செப்பு மொழிபதி னெட்டுடையாள் ivaL seppu mozhi padineTTuDaiyaaL

எனில் சிந்தனை ஒன்றுடையாள் enil sindanai onDruDaiyaaL

و او مجدداً به آن برگشت که من به نیمه دوم قرن۱۹ اشاره می‌کنم و او گفت که مادرهند دارای ۳۰۰ میلیون چهره می‌باشد اما بایک جسم. او به ۱۸ زبان حرف می‌زند اما بطور واحد فکر می‌کند. 

هم وطنان عزیزم، زمانی وجود دارد که موارد دنیوی زندگی ما را با یک پیام بزرگی غنی می‌سازند. محض چند‌روز پیش من از‌غواصان اسکوبا در رسانه‌‌ای داستانی را می‌خواندم. آن یک داستانی است که برای تمام هندیان باعث الهام باشد. یک روزغواصان مذکور که در ویساخاپاتنام غواصی را یاد می‌دهند بعلت بُتری‌ها وکیسه‌های پلاستیکی برسر راهِ برگشت شان از دریا، برکرانه رودِ مانگا ماری پِتّا دچار مانع شدند. حین رفع زباله آنها درک نمودند که آن یک مسئله بسیار وخیم می‌باشد. و از طرزی که دریای ما با این مسئله پراکندگی زباله دچار می‌شود بسیار وحشت زده شدند. از چندین روز گذشته غواصان مذکور حتی به فاصله یک صد مترمی‌رفتند که دور از کرانه می‌بود ونیز درعمق دریا درپی زباله‌های گیرافتاده در آنجا می‌رفتند. و به من اخیراً اطلاع دادند که درظرف ۱۳روز یعنی دوهفته آنها بیش از ۴۰۰۰ کیلو گرم زباله پلاستیکی را از دریا بیرون کشیدند. این سرآغازِ کوچکی توسط غواصان بیک ماموریت بزرگی انتقال می‌یابد. آنها اینک از سوی مردم محلی یاری می‌شوند. ماهیگیران محلی نیز از هرلحاظ به آنها کمک می‌کنند. 

با غوروخوض برآن و کسب الهامی ازاین غواصانِ اسکوبا، اگر ما نیز برای یافتن رهایی از زباله پلاستیکی اطراف خود تعهد نمائیم " هند آزاد از پلاستیک" می‌تواند بیک مثال جدیدی برای کل جهان گردد. 

هم میهنان گرامی‌ام، به ۲۶ نوامبر فقط دو روز مانده است، آن برای کل کشور حایز اهمیت خاصی می‌باشد. آن بخصوص برای جمهوری ما اهمیت دارد چونکه ما آنروز را بعنوان روز قانون اساسی خود گرامی می‌داریم. و امسال اهمیت آن بیشتر از همه زیاد می‌باشد. چونکه ما 70 سالِ اتخاذ قانون اساسی را تکمیل می‌کنیم. این مناسبت با یک برنامه ویژه در پارلمان گرامی داشته می‌شود و بدنبال آن رویدادهای زیادی در سراسر کشور درظرف کل سال برگزار می‌گردند. 

بیائید بتمام اعضای مجلس موسسان احترام بگذاریم وسپاسگذارشان شویم. قانون اساسی ما ازحقوق و وقار هر نفر شهروند محافظت می‌کند و آن مواردی هستند که توسط معماران قانون اساسی ما ازلحاظ بینش و دوراندیشی در آن گنجانیده شدند. 

آرزومندم که روز قانون اساسی، تعهدات ما نسبت به محترم شمردن ایده آلهای قانون اساسی و ارزشها را مستحکم بسازد وسهمی درتعمیر ملت بگذارد. چونکه آن رویای تدوین کنندگان قانون اساسی ما بوده است. 

هم وطنان عزیزم، زمستان به آستانه ما رسیده است. ما می‌توانیم آن را درهمه جا احساس کنیم. قسمتی از هیمالیا با چادر برف پوشانیده شده، اما این فصل، جنبش هند سالم نیز می‌باشد. 

شما، خانواده تان، دوستان تان وحلقه دوستی تان وهمکاران تان نباید این فرصت را از دست بدهید. این آب و هوا را بنفع خود برای جلوبرد جنبش هند سالم بکار ببرید. 

با آروزهای فراوان و تشکر بی کران!

Comments

Popular posts from this blog

مسابقات جام کریکت سال 2019 میلادی

بازدید رئیس جمهور زامبیا از هند روابط و زامبیا را تحکیم می‌نماید

دولت هند گامهای مثبتی را جهت رونق بخش مستغلات اتخاذ می کند