قسطِ چهاردهم برنامه سخن دل نخست وزیر نارندرا مودی موسوم به من کی بات
مترجم و گوينده: شمس شيروانی
هموطنان عزیزم، سلام
امروز ۲۶ ماه ژوئیه یک روز بسیار خصوصی است… آن روز کارگیل ویجای دیواس، یعنی روز پیروزی کارگیل میباشد. در این روز ۲۱ سال پیش بود که ارتش ما پرچم پیروزی را در نبرد کارگیل برافراشت. دوستان، هند هیچوقت نمیتواند شرایطی را فراموش کند که آن جنگ کارگیل بوقوع پیوسته بود. پاکستان بخاطر پروراندن توهم تجاوز بر خاک هند با نظریۀ منحرف ساختن توجه از هرج و مرج داخلی حاکم بر آنکشور بهآن دست زده بود. هند در آنزمان مشغول روند تلاشها برای ترویج روابط حسنه با پاکستان بود. اما
"बयरु अकारन सब काहू सों।
जो कर हित अनहित ताहू सों।।"
(” بیرو آکارن سب کاهو سو، جو کر هِت اَنهِت تاهو سو“)
یعنی برای بدکار، خصومت با یک وهرکس بیمورد یک کار طبیعی است. افرادی با این نوع وضعیت مرتباً در فکر رساندن ضرری حتی بهخیرخواهانان خویش میباشند و بههمان خاطر بود که هنگامیکه هند دست دوستی خود را بسوی وی درازکرد، پاکستان بهپاسخ آن از پشت هند بهاو ضربات رساند. اما بعد از آن، هنگامیکه ارتش شجاع ما کارهای دلاوری و هند قدرت خود را بهتظاهر گذاشت کل جهان آن را مشاهده نمود… شما میتوانید تصورکنید که دشمن موضع گرفته در ارتفاعات کوهستانی و نیروهای مسلح ما، سربازان شجاع ما از زیرِ سنگرهای دشمن، دست بهنبرد زدند! اما آن راجع بهتصرف پیروزمندانه ارتفاعات نیست… آن پیروزی روحیه و شجاعت والایی نیروهای مسلح ما بهصادقترین طرز آن بوده است. دوستان در آن نقطۀ زمان، خود من نیز با فرصت بازدیدی از کارگیل و مشاهده کردن شجاعت سربازان برخوردار شده بودم. آن پرارزشترین لحظۀ زندگی من بود. من امروز درک میکنم که مردم پیروزی کارگیل را در سرتاسر کشور بخاطر میآورند. آنها ازطریق رسانههای اجتماعی دلاوران و شیردلان خود را سلام میکنند و بهشهدایی که با شجاعت جان خود را در کارگیل ایثار نمودند تجلیلی بعمل میآورند. من امروز ازطرف تمام هموطنان خود سربازان شجاع و همراه با آنها تمام مادرانی را سلام میکنم که اصل قهرمانان را یعنی فرزندان مادر هند را پرورانیدند. من از جوانان ملت ترغیب میکنم که داستانهایی اعمال قهرمانانه شیردلان ما و ایثارگریهایشان بعلت پرورش مادران شجاع آنها در تمام روز امروز بهاشتراک بگذارند. دوستان من امروز از شما تقاضا دارم که حتماً از وبگاه www.gallantryawards.gov.in بازدید کنند. آنجا شما از مجموعۀ اطلاعات درقبال جنگجویان شجاع ما و داستانهایی دلاوریشان آگاه خواهید شد و هنگامیکه آنها را با دوستان خود درمیان میگذارید آن یک منبع الهامی برایشان خواهد بود. شما حتماً از وبگاه بازدید کنید. دراصل از شما تقاضا میکنیم که بهجاهای متعددی مرور کنید. دوستان، چیزی که اتلجی نخست وزیر اسبق هند در زمان جنگ کارگیل از قلعۀ سرخ گفته بود، حتی امروز برای همۀ ما حایز اهمیت است. اتلجی در آنزمان ملت را از شعار گاندیجی یادآوری کرده بود. شعار ماهاتما گاندی حاکی از آن است که در یک وضعیت غامض، برای اتخاذ تصمیمی که چه باید کرد و یا نباید کرد، باید درقبال فقیرترین و بیچارهترین افراد هند فکر کرد. باید ارزیابی کرد که عملش منجر بهمنافع آن افراد بخصوص خواهد بود یا خیر و بهفراتر از تفکرات گاندیجی، اتلجی گفته بود که جنگ کارگیل یک شعار دیگری داده است و آن شعار، ما را وادار میکند که قبل از اتخاذ یک تصمیم مهم ما باید فکرکنیم که آیا گام ما و یا تلاش ما درخورِ افتخار سربازان ما است که جان خود را در آن مناطق دورافتاده کوهستانی ایثار میکنند. بیائید، ما نظریات ایشان را بخاطر بسیاریم…
دوستان، در زمان جنگ هر حرفی که گفته شود و یا انجام داده شود تاثیر عمیقی را بر روحیۀ سربازی که بر مرز شب زندهداری میکند میگذارد و حتی روحیۀ خانوادۀ او را متاثر میکند. ما نباید آن را اصلاً فراموش کنیم… و بههمین خاطر رفتار ما، سلوک ما، گفتار ما، اظهارات ما، محدودیتهای ما و مقاصد ما در اظهار بیان ما باید در ترفیع روحیه و افتخار سربازان ما مفید و مساعد باشد. هموطنانی با یک تار اتحاد، با شعار اینکه ملت افضلتر از همه است، شجاعت سربازان ما را چندین هزار بار تقویت میبخشد. ما از ضربالمثل ”سانگه شاکتی، کالاؤیوگه“ بخوبی آگاهایم که حاکی از آن است که وحدت در زمان کنونی بهقدرت میانجامد.
بعضی اوقات بدون توجه بر ماهیت چیزی، ما ازطریق رسانههای اجتماعی بهترغیب مواد بخصوصی میپردازیم که باعث ضرر کشور میگردد. ما بعضی اوقات مواردی را محض بخاطر کنجکاوی بهدیگران منتقل میکنیم و باوجود درک کردن اینکه آن صحیح نیست ما آن کار را انجام میدهیم. درحال حاضر جنگها نه فقط بر مرزها جنگیده میشوند بلکه خود در داخل کشور بطور همزمان در جبهههای زیادی جنگیده میشود و هرشخص هموطن در مورد نقشش در آن تصمیم گیرد. حتی ما باید نقش خود را حین درنظر گرفتن سربازان مشغول نبرد بر مرزها تحت سختترین شرایط حاکم در آنجا مشخص نمائیم.
هممیهنان من، در ظرف چند ماه اخیر، از طرزی که کشور با اتحاد علیه کرونا جنگید، آن بیمهای بسیار زیادی را ازبین برد. امروز میزان بهبودی در کشور ما بهمقایسۀ سایر کشورها بهتر میباشد. میزان مرگ و میر در پرتوی کرونا در کشور ما بهمقایسۀ اغلب کشورها خیلی پایین است درحالیکه شکی نیست که فقدان حتی یک جان باعث تأسف میگردد. اما هند نیز در حفظ جانهای میلیونها نفر موفق بوده است. اما دوستان خاتمۀ خطر کرونا بعید بهنظر میرسد. در جاهایی زیادی آن با سرعت شیوع مییابد. ما باید بسیار مراقب باشیم. ما باید در ذهن داشته باشیم که کرونا همانند زمان اولیهاش هنوز هم کشنده است و بههمین خاطر است که ما باید احتیاط کامل کنیم. زدن ماسک، استفادۀ شال گردن و یا یک حولهای برای پوشاندن چهره و رعایت فاصلۀ دومتری، شستن دستها بطور مرتب، اجتناب از تف انداختن در هرجایی و مراقبت کامل برای بهداشت وغیره ازجمله سلاحهاییاند که ما را از کرونا محفوظ نگه میدارند. شکی نیست که ماسکها بعضی اوقات مزحمتی ایجاد میکنند و شما احساس دورکشیدن آن را میکنید. اما من از شما استدعا دارم که هرگاهی که احساس کنید که ماسک شما باعث مزاحمتی میشود و شما باید آن را درآرید، پس لحظهای بهفکر پزشکان، پرستاران و جنگجویان کرونا بکنید. شما میبینید که آنها برای ساعتها ماسک میزنند و بطور خسته ناپذیر بخاطر حفظ جان ما کوشا میباشند و حتی بعضی اوقات از ۸ الی ۱۰ ساعت ماسک میپوشند. آیا آن باعث ناراحتیشان نمیگردد؟ در مورد آنها فکرکنید… خودتان نیز درک میکنید که بعنوان شهروندان ما نباید هیچوقت غافل بمانیم و نه حتی دیگران را بهآن اجازه دهیم. از یکسو ما باید با تمام آگاهی و مراقبت علیه کرونا بجنگیم و از سوی دیگر ازطریق هرنوع استقامت، مسئولیتپذیری، شغل، کار و تحصیلات باید بهسرعت باین مبارزه بپردازیم و آن را بهارتفاعات بلندتری برسانیم. دوستان در زمان کرونا، مناطق روستایی ما بعنوان دیدگاه رهنمایی برای سراسر کشور درآمدهاند. امثال زیادی از تلاش و کوشش موثر از سوی ساکنین محلی روستاها و شوراهای روستایی ظهور کردهاند. در جامو یک شورای روستایی بنام گرام تریوا است که رئیس آن خانم بالبیر کورجی است. بهاطلاع من رسانیده شده که بالبیر کورجی توانست یک مرکز قرنطینه را در شورای خود تاسیس نماید. او نیز برای فراهمی آب بر جادهها منتهی بهآن شورا اقدام نمود. او تضمین نمود که مردم مشکلی برای شستن دستهاییشان نداشته باشند. نه فقط آن بلکه بالبیر کورجی پمپ سمپاشی را بر روی شانههای خود آویزان میکند و همراه با داوطلبین خود بکار مصئونسازی کل شورا و مناطق همجوارش میپردازد. همچنین زیتونه بیگمجی یک زن دیگری که رئیس شورای روستایی چاونتلیوار در ناحیۀ گاندربال میباشد تصمیم گرفت که شورای روستاییاش بهنبردی علیه کرونا میپردازد و همراه با آن فرصتهای درآمد را نیز ایجاد کند. او ماسکهای مجانی و جیره مجانی را در آن ناحیه توزیع نمود تا اینکه مردم در کار مزرعی و باغبانی دُچار ناراحتی نشوند.
دوستان یک مثال الهامبخش دیگری از کشمیر نیز قابل ذکر است. محمد اقبال رئیس شهرداری آننتناگ است. او برای ضد عفونیسازی منطقۀ خود احتیاج بهسمپاش داشت. او مطلع شد که دستگاه سمپاش را میتوان از شهر دیگری اما با یک هزینۀ ششصدهزار روپیه تهیه کرد. بنابراین در این مورد اقبالجی با تلاشهای خود یک دستگاه سمپاش را طراحی کرد و ساخت و آن هم با قیمت ۵۰ هزار روپیه. این نوع مثالهای زیادی داریم و این نوع مثالهای الهامبخش از سراسر کشور ظهور میکنند و هرروز از هرگوشه و کنار کشور ما ظهور می کنند. و تمام آنها شایسته تمجید و ستایشاند. شکی نیست که ما با چالشها روبرو شدیم اما مردم با استحکام مفرد قیام نمودند.
هموطنان عزیزم، رویکرد صحیح و رویکرد مثبت همیشه جهت مبدل ساختن زمان نوامیدیها بهفرصتها، وضع متخاصم بهتوسعه و پیشرفت سودمند میباشند. در زمان حاضرِ کرونا، ما مشاهده کردیم که چطور جوانان و زنان کشور ما با تجربیات جدی براساس مهارت و استعداد خود ظهور کردند. در ایالت بیهار گروههای کمک بخود زنان با موتفهای مادوبانی ساختن ماسکها پرداختند که تدریجاً آنها محبوبیت زیادی بدست آوردند. ماسکهای مادوبانی مذکور بهیک نوع سنت یک منطقه بخصوص را ترویج میکند آنها بهعلاوۀ حفظ سلامتی فرصتها را برای معاش افراد دستاندرکار تامین میکند. نیز داستانهایی محصولات بومی و روستایی زیادی داریم که میتوان از آن ذکر کرد. روستاها از ایالتهای تریپورا، مانیپور، آسام و جارکند پر از این نوع امثال میباشند که ترویجکنندۀ محصولات بومیاند. در جارکند کشاورزان علف لیمو را کشت میکنند که بعداً محصولش در بازار قیمت خوبی دارد و درحال حاضر این محصول مشتری زیاد دارد. من نیز میخواهم از دو ناحیۀ دیگری ذکر کنم که البته هردویشان با یکدیگر چندین صد کیلومتر فاصله دارند اما در مبدل ساختن هند بهیک کشور متکی بخود نقش یگان و نو را ایفا کردهاند. یکی لداخ است و دومی کچ میباشد. محض ذکری از له- لداخ موجب تصور درههای پرمنظره ارتفاعات کوهستانی و بوی آب تازه میگردد. از سوی دیگر عطفی از کچ که بهکویر بیکران بدون سبزه جلوی چشمان ما ظهور میکند. در لداخ یک میوه بخصوصی بنام زردالو کشت میشود. محصول مذکور با استعداد دگرگون ساختن اقتصاد در منطقه برخوردار است. اما متاسفانه هوی و هوس زنجیرۀ تدارکاتی و آب و هوا بعضی از چالشهای دشواریاند که بطور مرتب آن را متاثر میسازد. بخاطر کاستن فرسودگی بهحداقل آن، یک نوآوری جدیدی برای استفادۀ آن اتخاذ شده است. آن یک سیستم دوتایی است بنام خشککنندۀ خورشیدی زردالو و بخاری فضایی. آن زردآلوها و سایر میوهجات و سبزیجات را برحسب احتیاج و آن هم بهطرز بهداشتی خشک نگه میدارد. قبلاً هنگامیکه زردالوها را در محوطۀ مرزعه میخشکاندند، امکانات خراب شدن آنها علاوه بر، ازدست دادن موغوبیت میوه بعلت خاک و آب بارانی زیاد بود و از سوی دیگر این روزها کشاورزان کچ تلاشهای قابل تمجیدی را در کشف میوه اژدها بخرج میدهند. مردم زیادی حین شنیدن کچ و میوه اژدها در یکجا احساس تعجب میکنند. اما درحال حاضر کشاورزان زیادی در آنجا بهاین فعالیت پرداختهاند. نوآوریهای زیادی بخاطر ترفیع مرغوبیت میوهها، حاصلخیزی و درآمد از آن بکارگرفته میشوند.
بهاطلاع من رسانیدهاند که محبوبیت میوه اژدها بطور مداوم افزایش مییابد. بخصوص مصرف آن در صبحانه بطور چشمگیر افزایش یافته است. کشاورزان کچ عزم نمودهاند که کشور نباید میوۀ اژدها را وارد کند و همین دلیلی از اتکا بخود را بهاثبات میرساند.
دوستان هنگامیکه ما بهفکر انجام دادن یک کار نوین میافتیم، باید بهطرز نوآوری فکر کنیم، و فقط در آن زمانی است که این نوع کارها امکانپذیر میگردند که عموماً هیچکس نمیتواند در مورد آن تصور کند، طوریکه چند نفر جوان از ایالت بیهار بهفکر آن مثال پرداختند. آنها قبلاً کارهای عادی را انجام می دادند. اما روزی آنها بهفکر کشت مروارید پرداختند. در منطقهشان مردم در مورد آن آگاهی نداشتند. اما این گروه بخصوص در وهلۀ اول اطلاعات لازمه را جمعآوری کرده بهجیپور و بوبانشوار مسافرت کردند و آموزشی در مورد آن کسب کردند و به کشت مروارید در روستای خودشان پرداختند. امروز آنها نه فقط پول زیادی از این فعالیت درمیآورند بلکه نیز کارگران مهاجر که از ایالتهای دیگری بهمظفرپور، بیگوسرای و پاتنا برگشتهاند آموزش میدهند و برای افراد زیادی آن امکانات زیادی اتکا بهخود را بازگشوده است.
دوستان چند روز بعد فستیوال موقر راکشاباندان جشن گرفته میشود. من این روزها درک نمودم که مردم و نهادهای زیادی برای جشن گرفتن راکشاباندان این بار بهیک طرز متفاوتی کمپین میکنند و بسیاریها این عید را با صدا برای بومی یعنی حمایت از محصولات محلی مرتبط میسازند و آن صحیح نیز میباشد. در جامعه اگر تجارت یک نفر در همجواری خانۀ ما بعلت فستیوالهای ما افزایش یابد و در مقابل، عیدِ او نیز شادتر گردد، پس خوشی ما از آن عید چندین برابر افزایش مییابد. من بهمناسبت راکشاباندان هموطنان خود را تبریک میگویم.
دوستان 7 اوت روز ملی دستباف میباشد. صنایع بافندگی دستی و صنایع دستی هند دربرگیرنده یک تاریخ درخشان چند صدساله میباشد. آن باید تلاشی از سوی همۀ ما باشد که تا حدامکان از بافندگیهای دستی و صنایع دستی هند استفاده کنیم. و هرچه بیشتر مردم را درقبال آن مطلع سازیم. هرچه بیشتر جهان از غنا و تنوع دستباف و صنایع دستی هندن آگاه شود، صنعتگران و بافندگان ما از آن بیشتر سود خواهند برد.
دوستان و بخصوص دوستان جوانسال من، کشور ما روبهتغییر است. او بچه نحوی تحول مییابد؟ با چه سرعتی تحول میشود؟ وی در چه زمینهها دُچار تحولات میباشد؟ اگر ما در این قبال با نکات مثبت بنگریم، ما خودمان متعجب خواهیم ماند! زمانی وجود داشت هنگامیکه در بخشهای ورزش وغیره اغلب مردم، آیا از شهرهای بزرگی یا خانوادههای معروف یا از مدارس و دانشکدههای معروف تعلق داشتند. اما اینک کشور دگرگون میشود. جوانان ما از روستاها، شهرستانهایی کوچکتری و از خانوادههای معمولی بجلو میآیند. ارتفاعات کامرانی جدید سرمیشوند. افراد مذکور باوجود بحران با پروراندن رویاهای جدید بجلو حرکت میکنند. ما مورد شبیهی را درقبال امتحانات کنکور که اخیراً اعلام شده مشاهده میکنیم. امروز در این قسطِ من کی بات ما راجع بهاین نوع فرزندانِ دختر و پسر با استعداد ذکر میکنیم. کریتیکا نندال یکی از این نوع دختر پراستعدادی است و از شهر پانیپت هاریانا تعلق دارد. ما باهم بهگفتگو پرداختیم!
مودیجی: سلام کریتیکاجی چطورید؟
کریتیکا: سلام جناب.
مودیجی: برای نتیجۀ فوق خوب بهشما تبریک میگویم.
کریتیکا: بسیار تشکر جناب.
مودیجی: حتماً شما از پاسخ زیادی بهاین نوع تلفنهای تبریکاتی بسیار خسته شده باشید! مردم زیادی با شما ازطریق تلفن تماس میگیرند!
کریتیکا: بله، جناب.
مودیجی: و آنهایی که شما را تبریک میگویند نیز از اینکه با شما آشنااند احساس افتخار میکنند؟
کریتیکا: بله، جناب احساس بسیار خوبی دارد. خود من بعد از مفتخرساختن والدین خود احساس افتخار میکنم.
مودیجی: خیلی خوب بگو بزرگترین الهام شما کیست؟
کریتیکا: جناب مادر من بزرگترین الهامی برای من است.
مودیجی: به به! چه خوب، پس از مادر خود یاد میگیرید؟
کریتیکا: جناب او در زندگی خود با مشکلات و مصائب زیادی روبهرو شده است اما باوجود آن او بسیار شجاع و قوی است. جناب، من با دیدن او بحدی الهامبخش میشوم که احساس میکنم باید مانند او بشوم.
مودیجی: مادر شما تحصیل کرده است؟
کریتیکا: جناب او لیسانه است.
مودیجی: خوب او دورۀ لیسانس گذرانده!
کریتیکا: بله، جناب.
موجی: پس مادر خود شما را نیز آموزش میدهد؟
کریتیکا: بله، جناب او مرا درس میدهد؛ او درقبال چگونگی جهان مرا مطلع میسازد.
مودیجی: او حتماً شما را مورد سرزنش قرار میدهد؟
کریتیکا: بله، جناب او مرا سرزنش نیز میکند.
مودیجی: خیلی خوب دختر عزیز، درآینده چه میکنید؟
کریتیکا: میخواهم پزشک شوم.
مودیجی: بسیار عالی! اما ببین نایل آمدن بهپزشکی کار آسانی نیست!
کریتیکا: بله، جناب.
مودیجی: شما بخاطر با استعداد بودن درجۀ پزشکی را کسب خواهید کرد. اما عزیزم زندگی یک پزشک… باید برای جامعه وقف باشد.
کریتیکا: بله، جناب.
مودیجی: در بعضی شبها پزشک حتی نمیتواند براحتی بخوابد! بعضی اوقات بیماری شما را میطلبد و بعضی اوقات بیمارستان شما را میخواهد و پس باید برای آن بشتابید و بنابراین آن یک وظیفۀ ۲۴ ساعته و ۳۶۵ روزه است! زندگی یک پزشک بهخدمت مردم متعهد میماند و نیز خطر زیادی در آن دارد چونکه این روزها از نوع مرض اطلاعی ندارید و آن یک بحران بزرگی در جلوی همه ما و حتی یک پزشک میماند. بهرحال کریتیکا هاریانا همیشه یک ایالت الهامبخش و تشویقکننده در زمرۀ ورزش در سراسر هند نیز محسوب میشود.
کریتیکا: بله، جناب.
مودیجی: پس آیا شما در ورزش نیز شرکت میجوئید؟ آیا ورزش دوست دارید؟
کریتیکا: بله، جناب من در مدرسه باسکتبال بازی میکردم.
مودیجی: خوب پس قد شما چقدر است، آیا بلند قدی؟
کریتیکا: نخیر قربان من ۵.۲ فوت دارم.
مودیجی: پس آیا این بازی را دوست دارید؟
کریتیکا: جناب آن برای من جنونی است من آن را بازی میکنم!
مودیجی: خیلی خوب، پس کریتیکا سلامم را بهمادر خود برسانید او شما را پراستعداد ساخته تا زندگی شما ارزشمند گردد. بشما و مادرتان تهنیت خوبی را ابلاغ میکنم.
کریتیکا: بسیار تشکر جناب.
خوب بیائید حالا ما بهایالت کرالا، ارناکولام روی بیاوریم تا با یک مرد جوانی حرف بزنیم که یک جوان کرالا است.
مودیجی: سلام آقا.
وینایک: سلام، جناب سلام.
مودیجی: ارناکولام تبریک بهشما.
وینایک: جناب بسیار بسیار تشکر شما.
مودیجی: چه جوش و جنبی دارید؟
وینایک: بسیار والا.
مودیجی: آیا ورزشکارید؟
وینایک: بله، بادمینتون بازی میکنم.
مودیجی: بادمینتون؟ در مدرسه و یا فرصتی برای آموزش آن بدست آوردید؟
وینایک: نخیر، در خود مدرسه آموزشی را بدست آوردم.
مودیجی: خیلی خوب.
وینایک: ازدست معلمین خودم. تا از این طریق فرصتی بدست آریم و نیز در خارج بازی کنیم.
مودیجی: به به! از چند ایالت دیدن کردید؟
وینایک: فقط کرالا و کرناتکا.
مودیجی: پس میخواهید از دهلی دیدن کنید؟
وینایک: بله، حتماً، اینک من برای تحصیلات عالی بهدانشگاه دهلی ثبتنام میکنم.
مودیجی: به به! شما بهدهلی میآئید. بگو بهمن آیا پیامی برای همکلاسیتان که درآینده امتحانات کنکور را میدهند دارید؟
وینایک: فقط زحمت بکشید و وقت را بطور مناسب بکار ببرید.
مودیجی: پس مدیریت عالی وقت میخواهد. میخواهم در مورد سرگرمیهای شما بدانم.
وینایک: بادمینتون و قایقرانی.
مودیجی: پس در رسانههای اجتماعی نیز فعال هستید.
وینایک: نخیر، ما اجازۀ استفادۀ دستگاههای الکترونیکی در مدرسه را نداریم.
مودیجی: پس بسیار خوشبخت هستید. شما را بار دیگر تبریک میگویم و آرزومند موفقیت شما هستم.
وینایک: بسیار تشکر جناب!
بیائید بهایالت اوتارپرادش برویم و از جناب عثمان صیفی از شهرستان امروهه آن ایالت حرف بزنیم.
مودیجی: چطوری عثمان بهشما تبریکات زیادی ابلاغ میکنم.
عثمان: تشکر جناب.
مودیجی: خوب عثمان بگو آیا نتیجۀ شما همانند توقع خود بوده یا از آن کمتر؟
عثمان: نخیر همانکه متوقع آن بودم. والدین من بسیار خوشحالاند.
مودیجی: به به! خوب در خانواده برادران دیگر نیز پراستعداداند و یا فقط شما در خانه بهاین حد درخشان هستید؟
عثمان: فقط خود من، برادرم کمی شوخ است.
مودیجی: خیلی خوب، عثمان موضوع مورد علاقهمندی شما چیست؟
عثمان: حساب.
مودیجی: بسیار عالی، پس علاقهمندی شما در حساب چه بوده؟ چطور عملی شد؟ چه معلم برای شما الهامبخش بوده؟
عثمان: یکی از آموزگاران ما بنام جناب راجات، او باعث الهامی برایم شده. او مرا درس خیلی خوبی یاد داده و ریاضیات من از اول خوب بوده و آن یک موضوع بسیار علاقهمندی میباشد و هرچه بیشتر آن را انجام دهیم، علاقهمندی عمیقتر میگردد و بههمین خاطر است که آن موضوع محبوب من گشته است.
مودیجی: خیلی خوب! آیا در مورد کلاسهای آنلائن ریاضیات ویدک اطلاع دارد؟
عثمان: بله، قربان.
مودیجی: آیا آن را آزمودید؟
عثمان: نخیر جناب، نه تابحال نه.
مودیجی: آزمایش کنید. بسیار از دوستانت فکر میکنند که یک جادوگر هستید چونکه میتوانید با یک سرعت رایانه با ریاضیات ویدیک محاسبه کنید. آن یک شیوۀ بسیار آسان است و بطور آنلائن قابل دسترسی است.
عثمان: بله، جناب.
مودیجی: و چونکه شما بهحساب و ریاضیات علاقهمندی دارید، میتوانید چیزهای نوین بهآن بسهم بگذارید.
عثمان: بله، قربان.
مودیجی: خوب عثمان در زمان فرصت چهکار میکنید؟
عثمان: جناب در زمان فرصت من بر یک موضوعی یا دیگری مینویسم، من نوشتن را بسیار زیاد دوست دارم.
مودیجی: آنکه بسیار عالی است. یعنی شما در هردو ریاضیات و ادبیات علاقه زیادی دارید.
عثمان: بله، جناب.
مودیجی: چه مینویسید؟ اشعار، نظم؟
عثمان: هرچیزی، من بر موضوع مربوط به امور جاری مقاله مینویسم. من اطلاعات تازهای در مورد قانون مالیات بر کالاها و خدمات و یا منع گردش پولی، حتی هرموضوعی باشد مینویسم.
مودیجی: آن یک کار بسیار عالی است. پس برای تحصیلات دانشکدهای چه برنامهریزی دارید؟
عثمان: در تحصیلات دانشکده من امتحان کنکور اصلی ج ای ای را در اولین وهلۀ سپری کردم و اینکه در ماه سپتامبر بهمرحلۀ دومی آن میپردازم. هدف اصلی من کسب دورۀ لیسانس از موسسۀ تکنولوژی هند و بعداً مراجعه برای خدمات مدنی و کسب پستی در آن زمره میباشد.
مودیجی: خیلی خوب! پس بهتکنولوژی نیز علاقهمندید؟
عثمن: بله، بههمین خاطر است که بهتکنولوژی اطلاعرسانی پرداختهام.
مودیجی: خیلی خوب، عثمان آرزوهای فراوانی را بهشما ابلاغ میکنم. حتماً فرصت خوبی را با برادر شوخ سپری میکنید. سلام مرا بهوالدین خود نیز برسانید. آنها فرصتی را برای شما فراهم نمودند، شما را تشویق کردند و من خوشحالام که مسایل جاری را مطالعه میکنید و همراه با تحصیلات خود مقالههای را مینویسید. ببینید سودِ نوشتن آن است که طرز تفکر شما نیز زرنگتر میگردد. نوشتن پر از سود و منفعت میباشد. پس تبریکات زیادی را از سوی من بپذیرید.
عثمان: خیلی ممنون، جناب.
بیائید مجدداً بهجنوب روی آوریم و با دخترمان کانیگا از ناماکال تامیلنادو حرف میزنیم که بسیار الهامبخش خواهد بود.
مودیجی: کانیگا، سلام.
کانیگا: سلام، جناب.
مودیجی: چطوری؟
کانیگا: خیلی خوب.
مودیجی: اول از هم میخواهم شما را بخاطر موفقیت عظیمتان تبریک بگویم.
کانیگا: بسیار تشکر، جناب.
مودیجی: وقتیکه از ناماکال گوش میکنم بهفکر معبد آنجانیار میافتم.
کانیگا: بسیار تشکر، جناب.
مودیجی: و اینک گفتگوی با شما را نیز بخاطر میسپارم.
کانیگا: تشکر، جناب.
مودیجی: شما برای امتحانات خود کار پرمشقتی را انجام داده باشید. تجربۀ شما حین آمادهسازی خود چطور بوده است؟
کانیگا: جناب، ما از اول برای امتحانات مشقت میکنیم. من توقع این نتیجه را نداشتم اما چونکه امتحان را خوب نوشتم، نتیجۀ خوبی بدست آوردم.
مودیجی: پس واکنش خانوادۀ شما و معلمینتان چه بوده است؟
کانیگا: جناب، آنها بسیار خوشحال و از من افتخار میورزند.
مودیجی: موضوع محبوب شما کدام است؟
کانیگا: ریاضیات، جناب.
مودیجی: و برنامههای آیندهتان چیست؟
کانیگا: اگر امکان داشت من میخواهم درآینده پزشک بشم و آن هم از دانشکدۀ پزشکی نیروهای مسلح.
مودیجی: پس آیا اعضای خانوادهتان نیز در حرفۀ پزشکی و یا جای دیگر هستند؟
کانیگا: نخیر، پدرم یک راننده است اما خواهرم در رشتۀ پزشکی تحصیل میکند.
مودیجی: خیلی عالی! پس اول از همه من بهپدر شما که از شما و خواهر شما بهاین حدی مراقبت میکند سلام میکنم. آن یک خدمت عظیمی است که او انجام میدهد و پس او برای همه الهام نیز باشد. پس من بهشما، خواهر شما، و پدر و خانوادهتان تبریک میگویم.
کانیگا: خیلی متشکرم، جناب.
دوستان داستانهای زیاد دیگری از این نوع دوستان جوان وجود دارند که رشادت و موفقیت، حتی باوجود شرایط مشکل بهما الهام میبخشد. میخواستم هرچه بیشتر فرصتی را برای گفتگو با این دوستان جوان داشته باشم اما زمان قایل محدودیتها است. من از تمام دوستان جوان خود تقاضا دارم که داستانهایی خود را بهصدای خودشان بهما بهاشتراک بگذارند که باعث الهام کشور ما گردد.
هموطنان محترم! ماورای هفت دریا، هزاران میل دور از هند یک کشور کوچکی بنام سورینام وجود دارد. هند روابط بسیار صمیمی را با سورینام دارد. بیش از یکصد سال پیش مردم از هند بهآنجا رفتند و آن را کاشانۀ خود ساختند. امروز چهارمین یا پنجمین نسلشان آنجا بسر میبرد. امروز در سورینام یک چهارم مردم هندیالاصل زندگی میکنند. آیا میدانیم که در آنکشور ”سورینام“، یکی از زبانهای عام با لهجۀ بوجپوری وجود دارد. ما هندیان از این روابط فرهنگی احساس افتخار زیادی میکنیم.
اخیراً جناب چاندریکا پراساد سانتوکی رئیس جمهور جدید آن شده است. او یک دوست هند است و او در کنفرانس پارلمانی افراد هندیالاصل برگذار شده در سال ۲۰۱۸ شرکت جسته بود. جناب چاندریکا پراساد سانتوکی سوگند خود را با مناجات ویدا آغاز کرد و بهزبان سانسکریت حرف زد. او بهویداها عطف نمود و سوگند خود را با اوم شانتی، شانتی، شانتی بهخاتمه رساند. باگرفتن ویدا در دست او گفت من چاندریکا پراساد سانتوکی… و در قسمت دیگری از سوگند خود، مناجات را از ویدا بهاین چنین خواند که
ॐ अग्ने व्रतपते व्रतं चरिष्यामि तच्छकेयम तन्मे राध्यताम |
इदमहमनृतात सत्यमुपैमि ||
ای آتش مقدس، خدای عزم، من بسوگند میپردازم، مرا با توانایی و استعداد برای آن کار برخوردار بساز. مرا با برکتی مواجه بساز تا بتوانم خود را از دروغگوئی دور نگهدارم و بسوی راستی گام بردارم. شکی نیست این برای همه ما است و باعث افتخار ما میباشد.
من جناب چاندریکا پراساد سانتوکی را تبریک میگویم و بهترین آرزوها را از طرف جمعیت ۱۳۰ کرور نفرۀ هند بخاطر خدمات بهملتش ابلاغ میدارم.
هموطنان عزیزم! این نیز فصل باران است. بار گذشته نیز گفته بودم که خطر بیماریها ناشی از کثافت در دوران این زمان نیز افزایش مییابد. نتیجتاً آن منجر بهشلوغ شدن در بیمارستان بهحد زیادی میگردد. من از شما تقاضا میکنم که توجۀ خاصی را نسبت بهتمیزی اطراف خود روا دارید و اشیای تشویقکننده مصئونیت مانند داروهای گیاهی آیورویدیک را مصرف کنید. در زمان پاندامیک کرونا، الزامی است که ما خود را علیه هرنوع بیماری حفظ نگهداریم. ما باید مراقبت کامل داشته باشیم تا احتیاجی برای مراجع بهبیمارستانها نداشته باشیم.
دوستان دوران این فصل بارانی یک قسمت بزرگ کشور وجود دارد که دست و پنجه را با سیلها نرم میکند. مناطق زیادی در ایالتهای بیهار و آسام با مشکلات بسیار زیادی بعلت سیلها وجود دارند. از یکسو ما با ویروس کرونا مواجهایم و از سوی دیگر ما با این چالش روبرو شدیم. در این نوع سناریو، تمام دولتها، گروههای نیروی ملی واکنش فاجعه، تیمهای امدادرسانی، گروههای کمکی داوطلب وغیره جهت فراهم نمودن امداد و نجات با هرراه امکانپذیر با هماهنگی تمام مشغول کار میباشند. کل کشور دوشادوش با افراد متاثر در این فاجعه ایستاده است.
دوستان، قبل از اینکه ما در برنامۀ سخن دل آینده باهم ملاقات کنیم، ۱۵ اوت روز استقلال هند بفرا خواهد رسید. این بار جشنگیریهای ۱۵ اوت نیز تحت شرایط بسیار متفاوت درمیان پاندامیک ویروس کرونا برگذار میشود.
من از جوانان و مردم کشور استدعا دارم که در این روز استقلال سوگندی برای آزادی از پاندامیک بگیرند. عزمی برای هند متکی بخود قسم بخورید، عزمی جهت یادگرفتن و یاد دادن یک چیز نو و جهت انجام وظایف با صداقت تمام عزم کنند.
ارتفاعات شکوهمندی بدست آورده شده توسط کشورمان فقط بعلت عبادت است، و استقامت روحهای درخشان زیاد میباشند که کل زندگی خود را بهسوی تعمیر ملت هبه کردند و یکی از این نوع شخصیتهای درخشان، لوک مانیا تیلاک میباشد. یکم اوت ۲۰۲۰ گرامیداشت صدساله مرگ او خواهد بود. زندگی لوک مانیا تیلاکجی منبع الهام عمیق برای همۀ ما است.
دفعۀ آینده که باهم ملاقات کنیم، ما بار دیگر موضوعات بیشماری را لمس خواهیم کرد و چیز جدیدی را باهم یاد خواهیم گرفت و با یکدیگر بهاشتراک خواهیم گذاشت. من از همۀ شما استدعا دارم که از خود و خانوادۀ خود مواظبت کنید و با سلامت بمانید.
بهترین تمنیات خود را بهتمام هموطنان خود برای جشنوارههای آتی ابلاغ میکنم.
با تشکر فراوان.
Comments
Post a Comment